یکی از کارهای روتین شما بعنوان یک سرباز انجام نگهبانی هست . 


برخلاف تصور ، نگهبانی ربطی به مدرک نداره و شما با هر مدرکی در آموزشی باید نگهبانی بدین . نگهبانی بستگی به تعداد پست های نگهبانی شما و تعداد سربازان داره. برای ما تقریبا هر 3-4 روز یک بار نگهبانی ثبت میشد. نگهبانی به این صورته که شما 8 ساعت از روز رو به نگهبانی می گذرونید یعنی 2 ساعت نگهبانی و 4 ساعت استراحت (این بخش استراحت برای ساعت خاموشی صادق هست و در سایر ساعات باید به کارهای عادی آموزشی مثل کلاس ها و تمرین ها برسید) . طی این 24 ساعت شما هرگز نباید پوتین رو از پاتون در بیارید و حتی با همون باید بخوابید!

نگهبانی (مخصوصا اگه بی اسلحه باشه) کار چندان سختی نیست ولی به شدت کار پوچ و بیهوده ای هست. معمولا به سربازان آموزشی اسلحه نمیدن و دست خالی باید نگهبانی بدن. پست های نگهبانی گروهان ما شامل بخش های مهمی مثل توالت (!) ، اسلحه خانه ، آسایشگاه و میدان موانع میشد.

میدان موانع یک زمین خیلی بزرگ بود (شاید اندازه زمین فوتبال) که پراز خار و خاشاک بود و موانعی مثل مسابقات پارکور یا اسب سواری (!) اونجا بود که آمادگی سایرین سنجیده بشه . یک دیوار کوتاه هم بود که به راحتی میشد ازش اونور پادگان رو دید.

طی نگهبانی شما نباید بنشینید ، چیزی بخورید یا بیاشامید یا دستشویی برین یا به دیوار تکیه بدین یا هر کاری غیر از قدم زدن انجام بدین ! البته اگه نگهبان دستشویی باشید و شانس با شما یار باشه میتونید وقتی کسی نگاه نمی کنه به دستشویی برین (!)

پیچوندن نگهبانی در آموزشی ، مجازات های شدیدی داره که کمترین اونا نگهبانی به صورت یک روز در میان هست که واقعا سنگینه و تاثیر روحی بدی باقی می گذاره. درسته که اضافه خدمت در آموزشی وجود نداره (چون اساسا خدمت شما شروع نشده) ولی به این معنی نیست که مجازاتی برای شما تدارک دیده نمیشه . بدترین مجازات آموزشی ، لغو مرخصی هست که بدترین مجازات ممکن برای یک سربازه. فرض کنید همه بعد از یک ماه دارن به مرخصی میان دوره میرن و شما تو پادگان باید نگهبانی بدین ! پس بخاطر خوابیدن ،نگهبانی رو نپیچونید ، نمی میرید اگه نخوابید ! :| 

مجازات دیگه که به نظرم حتی از اینا بدتره اینه که همه گروهان رو بخاطر حرکت شما مجازات می کنن. فرض کنید یک شب در ساعت خواب ، بیش از صد نفر از گروهان شما رو بیدار نگه دار و تا صبح نگذارن بخوابه و همش بگن بخاطر فلانی بوده. دیگه تو کل دوره آموزشی کسی چشم دیدن شما رو نخواهد داشت و براتون زهرمار میشه (لازم به ذکره که شب ها فرمانده های گروهان شما ممکنه حتی در پادگان نباشن و مسئولیت اون شب با افسر نگهبان و . هست و اونا هم که قاعدتا باید بیدار باشن و براشون مهم نیست که شما هم بیدار بمونید)

پس به این نتیجه رسیدیم که پیچوندن نگهبانی از هیچ لحاظی عقلانی نیست . حالا که کلیات نگهبانی رو گفتیم (جزییاتش رو افسرنگهبان هر روز به شما میگه) یک خاطره شخصی ذکر کنم از روزی که امنیت پادگان بخاطر ما به خطر افتاد !


اواسط بهار 96 بود . تازه چند روز بود که داعش به مجلس و حرم امام حمله کرده بود و ما که سرباز بودیم بیشترین استرس رو داشتیم. یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم چند قلم از گروهان ما گم شده که شامل کپسول اطفای حریق ، تلفن گروهان ، دفتر گروهان و. بود.

چیزی که ما فهمیدیم این بود که شخصی مرموز با لباس شخصی در تاریکی شب به محوطه پادگان اومده بود ، نگهبان های آسایشگاه های همه گروهان ها رو به خط کرده بود و اقلامی از اونا گرفته بود تا برای تعمیر به مرکز فرماندهی و. ببره.

جو اولیه که تا روز دوم بر ما حاکم بود این بود که یک سرقت هوشمندانه توسط یک سارق انجام شده و جودهی مسئولین پادگان هم در این امر بی تاثیر نبود.  دژپان های دروازه پادگان و نگهبان های مسلح اونجا همه لغو مرخصی شدند و برای ما سربازها تمرین های سختی در نظر گرفته شد ولی روز دوم اخبار جدیدی درز کرد . شخصی که وسایل رو برده بود کسی نبود جز یکی از کادری های فرستاده شده از ستاد به این منظور که آمادگی پادگان ما رو بسنجن که بدیهی است که شکست تلخی خوردیم ! :) 

به تمام سربازان برای نگهبانی اقلامی از قبیل چوب (!) و لوله داده شد و تعدادی زیاد سنگ و آجر در کنار دیوارها قرار داده شد تا فرد مهاجم رو در صورت نفوذ مجدد بزنن.

از اون روز نگهبانی ما در شب ها بسیار هیجان انگیز شده بود زیرا علاوه بر استرس مقابله با مهاجم ، وعده جایزه نقدی و مرخصی نیز برای دستگیری فرد نفوذی مقرر شده بود. در تاریکی میدان موانع از اونجا که نور از چند جهت می تابید ، سایه های من نیز چند تا شده بود و هر بار با دیدن سایه ام فکر می کردم که مهاجم برگشته!

افسر نگهبان های هر روز نیز این امر رو بزرگتر جلوه می دادند و از ما میخواستن با جدیت بیشتری نگهبانی رو انجام بدیم و در صورت مشاهده مهاجم وی را با بیشترین قدرت مورد ضرب و شتم قرار بدیم یا در صورتی که وی از دیوار خواست پایین بیاید ، با سنگ به مغز او بکوبیم !

تقریبا هر 2 روز یک بار این جمله رو می شنیدیم که سروان فلانی از فلان ستاد قسم خورده که امشب نفوذ می کنه !!

از اون شب به بعد اسم روز هم تعیین شد و حتی وقتی برای دستشویی شبانه راه می افتادیم ، صدای فریاد  ایست (!) از طرفین بلند میشد و تقاضای رمز می کردند. کار به جایی رسید که راننده رییس پادگان رو که لباس شخصی به تن داشت با نفوذی اشتباه گرفتند و وی رو مورد ضرب و شتم قرار دادند !

گذشته از چند بار ادعا مبنی بر دیدن نفوذی ، ما هیچوقت در دوره آموزشی خودمون شخص نفوذی رو ندیدیم ! یعنی وی که بود و از کجا اومده بود؟ آیا وی در سایه ها زندگی می کرد؟ حتی اگر وی رویت شده باشد از این رویت گزارشی از سربازان دیگر به ثبت نرسیده است !

سربازی در زمان انتخابات

نگهبانی و حمله به پادگان !

روز دوم آموزشی : تو چشم نباشید !

نگهبانی ,رو ,، ,یک ,های ,روز ,بود که ,بود و ,به این ,نگهبان های ,در آموزشی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تولید کننده شوینده های خودرو معرفی کالاهای صنعتی، نظافتی و رفاهی تفریح و سرگرمی {In search of lost spaces} دانلود پروژه مالی رشته حسابداری cafeseo مدرسه شاد آی کامپ noorgram مجله مسکن کیان